آموزش خوشنویسی دارای مراحلی است که گذراندن آنها چهار سال طول میکشد. ممارست و پشتکار در این کار سهم عمدهای دارد. البته ممکن است کسانی هم باشند که این دوره را در مدت کوتاهتری طی کنند. اینها معمولاً آن دستهای از خوشنویسان هستند که قبلاً تمرین خط داشتهاند و یا فطرتاً در این زمینه با استعداد بودهاند.
مراحل آموزش
آموزش خوشنویسی به شش مرحله تقسیم میشود: ۱. ابتدایی، ۲. متوسطه، ۳. خوش، ۴. عالی، ۵. ممتاز و ۶. استادی.
در مرحلهٔ ابتدایی هنرجو یا شاگرد به خط استاد نگاه میکند و حروف و کلمات ساده را تمرین میکند. آموزش خوشنویسی براساس نقطه است و بنابراین نگاه هنرجو باید دقیق باشد. در این مرحله انتظار نمیرود که هنرجو کلمه و یا حرفی را در حد استاد مشق کند، همین قدر که تمرین کند و بکوشد که شبیه خط استاد بنویسد کفایت میکند.
در مرحلهٔ متوسطه که در واقع هنرجو با سطرنویسی آشنا میشود باید به ترکیب کلمات، حرکات و گردش قلم توجه کند. در این مرحله هنرجو سطرنویسی می کند و قوانین مربوط به آن را که توجه به خط کرسی و راستنویسی است پی میگیرد. معمولاً استادان در این دوره کمتر به دوایر توجه میکنند و کشیده و ترکیب و به قاعده نوشتن (بر اساس نقطه) مد نظرشان است.
در مرحلهٔ خوش که دورهٔ نسبتاً سخت خوشنویسی است، تعلیم هنرجویان به بیت است، گاه استاد مصرعی را مینویسد و ترکیب مصرع دوم بر عهدهٔ شاگرد است و گاهی استاد خود، بیت را به طور کامل مینویسد و ترکیب میکند تا شاگرد در مشق نظری بتواند جایگاه حروف و کلمات را تجزیه و تحلیل کند. پس از مشق نظری و قلمی هنرجو میتواند ابیاتی را که دوست میدارد، ترکیب کند و نزد استاد ببرد و با همفکری با دیگر هنرجویان دربارهٔ ترکیب نهایی به لحاظ زیباییشناسی به نتیجه برسند.
در این جا هنرجو میتواند کتابت را نیز آغاز کند. کتابت از جمله اركان خوشنویسی است که بسیار حوصلهسوز است. در این نوع نوشتار، دقت، تیزبینی، آرامش و صبوری بسیار مهم است.
در مرحلهٔ عالی خط هنرجو به مرحلهای رسیده است که میتواند چلیپا و قطعه بنویسد، بهعلاوه انتخاب خط دوم نیز ضرورت دارد، گرچه اکنون انتخاب خط دوم اجباری است. برای دریافت مدرک ممتاز و استادی باید خط دوم - شکسته نستعلیق یا نسخ یا ثلث - را امتحان داد. دورهٔ عالی مرحلهٔ گذار و شکلگیری خط است؛ به این مفهوم که دیگر هنرجو از سبک استاد مشخصی پیروی میکند و مثلاً به شیوهٔ کلهر، یا میرعماد، یا امیرخانی یا اخوین... مینویسد.
در این دوره نیز هنرجو میتواند با نوشتن چلیپا (دو بیت به شکل صلیب) قدرت خوشنویسی خود را نشان دهد. در واقع در مرحلهٔ عالی، خوشنویس میکوشد تا خط و مهارتهای خطاطی خود را به استاد نشان دهد. در این جا هنرجو دیگر قواعد و ضعفها را میشناسد و اساساً نباید در قواعد ضعفی دیده شود و زیبایی نیز باید به مرحلهای از کمال رسیده باشد. باید بتواند کتابت را خوب بنویسد و قطعهای را که باید کتابت کند از هر نظر درست و دقیق باشد، هم به لحاظ قاعده و هم زیبایی.
در مرحلهٔ ممتاز هنرجو به مرحلهٔ تعليم نزدیک شده است. دیگر خود با تبحری که هم در خط اول و هم خط دوم و همچنین کتابت حاصل کرده باید بتواند آموزش دهد. در این مرحله هنرجو میتواند دربارۀ خط اظهارنظر کند، شیوهٔ نگارش او شکل گرفته و ثبات یافته است.
با این توضیحات استاد کسی است که پیوسته در حد عالی و ممتاز بنویسد. قواعد و سبکها و شیوهها را بشناسد. و صاحب سبک باشد و قابلیت آموزش داشته باشد. علیرغم تنوع فراوانی که در خوشنویسی وجود دارد، نگارش هر خوشنویسی دارای ساختمانی همگن است.
شناخت شیوهٔ یک استاد در گرو توجه به نکاتی ورای اصول و قواعد خطاطی است و آن ریزهکاریهای ویژهای است که در خط خود به کار برده است و در خط دیگری کمتر دیده میشود، از جمله: گردشهای خاص، درازی و کوتاهی مدّات (کشیدهها)، گودی و کمعمقی در مدّات و دایرهها و تیزی و تندی و ملایمت، خشکی و نرمی، فربهی و لاغری، انبساط و انقباض، صافی و صنار گرفتگی، سواد و بیاض در حلقهها و گرهها و غیره و اعتدال میان همهٔ این رموز و قرار نقطهها.
آن طور که شیوهها در خط نستعلیق مشخص میشود در دیگر خطوط شناخته نمیشود. به این ترتیب در این نوع خط دو شیوه است که منظور خوشنویسان بوده است، یکی شیوهٔ میرعماد (الحسنی قزوینی) و دیگری شیوهٔ کلهر و در خط شکسته نستعلیق شیوهٔ درویش عبدالمجید و امیرنظام گروسی. البته نوشتن به شیوهٔ کلهر به این مفهوم نیست که استاد صرفاً مجاز است به همان شیوه خوشنویسی کند بلکه دقیقاً به همین دلیل مجاز است سبکهای دیگر را هم بنویسد و یا یک سبک را با سبک دیگر تلفیق کند و سپس به شیوهٔ خاص خود دست یابد.
برای شناسایی مراتب خطوط استادان و مقایسه، بهتر است که قطعات آنها را بر مبنای اصول و قواعد کلی خط (یعنی دوازده قاعدهٔ آن) سنجید. به این منظور دوازده ركن (قاعده) که پیش از این دربارهٔ آن سخن به میان آمد و اساس تمام خطوط است، تعریف میشوند:
ترکیب: ترکیب بین اجزاء حروف و کلمات که هم جزیی و هم کلی است و به نحوهٔ استفاده از ترکیبات جزیی در سطر گفته میشود.
کرسی: نحوهٔ نگارش و فاصلهٔ کلمات و حروف نسبت به سطر است.
نسبت: رعایت اندازههای حروف و نسبتهای آنها با یکدیگر است.
ضعف: ضعیفترین و نازکترین قسمتهای حروف به ویژه ابتدا و انتهای آنهاست
قوت: ضخامت کامل حروف که با تمام قلم نوشته شود.
سطح: خشکی موجود در بعضی از حرفهاست.
دور: دوایر و به خصوص دایرههای اصلی مثل ن، ق، و، ل، ص، ض، س، ش.
صعود مجازی: بالا رفتن شمرهها که به صورت حقیقی و مجازی است. در علا صعود حقیقی و در ن صعود مجازی موجود است.
نزول مجازی: نیز به صورت مجازی و حقیقی است که «م» نزول حقیقی و «ح» نزول مجازی دارد.
اصول: رعایت نکات ذکر شده در نوشته را اصول گویند.
صفا: خط به جایی میرسد که خط خوشنویس از همعصرانش متمایز میشود.
شأن: که هم از رعایت یازده اصل قبلی و هم از سیروسلوک معنوی در خط پدید میآید. در این جا بد نیست به دو اصطلاح دیگر خوشنویسی اشاره شود یکی «سواد و بياض» (سیاهی و سفیدی داخل حلقههای صاد، ضاد، طا، ظا، فا، قاف، عین، ها و ...) و دیگری «ارسال» که مراد از ارسال سُر دادن و رها ساختن قلم است به صورت آزادانه مثل دُمِ «م» در نستعلیق و انتهای «ی» در شکسته نستعلیق.
ابزارهای خوشنویسی
وسایل کار در خوشنویسی تقریباً محدود است و هر کدام از آنها میتوانند عمری طولانی داشته باشند: قلم، قلمدان، قلمتراش، قط زن، دوات (شامل لیقه و مرکب) همزن لیقه و مرکب (وسیلهای که سر آن پهن و دستهاش مخروطی است)، سنگ رومی یا حجازی (برای تیز کردن قلمتراش)، تکهای پارچه از پشم یا حریر (برای خشک کردن قلم)، مِسطَرَه (مَسطر) (برای تعیین سطرها)، زیردستی یا زیرمشق (با رویهای صاف و نرم) از جنس مقوا یا چرم، کاغذ که باید صاف و نرم باشد. که از این میان نکاتی در مورد قلم، قلمتراش و قط زن توضیح داده میشود.
قلم: قلم مهمترین ابزار نوشتن است. در خوشنویسی از قلمهای مخصوص (قلمنی) استفاده میشود. قلمنی خوب باید نه خام باشد نه سوخته، باید سرخ باشد (سرخ تیره کفهای متمایل که به قهوهای بزند ). راست باشد و گرهدار نباشد. اندازهٔ درازای آن باید به حدی باشد که احساس راحتی کرد. نه خیلی بلند که سنگین شود و نه خیلی کوتاه که تسلط بر آن از دست برود.
اهل خط برای هر نوع خط تراش خاصی را مقرر داشتهاند و به این ترتیب تراش قلم از درشت (جلی) تا ریز (خفی) متفاوت است. بنابراین خوشنویسی که به چندین نوع خط مینویسد قلمهای مختلف و متعددی به کار میبرد. برخی گفتهاند که خوب تراشیدن قلم نصف خط است. بهتر است که تراش قلم از طرف رویش نی باشد یعنی از سر آن. در تراشیدن قلم چهار عمل صورت می گیرد: «برداشتنِ روی قلم (فَتح) تراش پهلوهای قلم (سخت) فاق قلم یعنی شکاف دادن دم قلم (شَق) و قطّ (زدن سر قلم) و اگر پشتبرداری قلم را که مخصوص قلمهای درشت است به حساب آوریم پنج عمل خواهد شد.» (فضائلی، ۱۳۷۶، ص ۶۰) نامهای قسمتهای مختلف قلم تراشیده را در تصویر میبینید.
معمولاً پس از تراش قلم و تعیین میدان آن و تراشِ پهلوها، آن را فاق میدهند تا مرکب راحتتر و به طور یکنواخت بر کاغذ بنشیند و کار نوشتن آسان شود. در فاق، نیش قلمتراش را بر وسط نوک قلم میگذارند و با مختصر فشاری، شکاف ایجاد میکنند.
طرف راست قلم را قسمت وحشی یا نیش قلم و طرف چپ را افسى میگویند. پس از فاق نوبت به قطّ قلم میرسد. برش نوک یا عرض قلم که معمولاً جهتدار است و نسبت به سطح دارای زاویه است. برای قطّ باید قلمتراش را کمی به پهلو خواباند و سپس به طور قائم و راست (قلم را روی قط زن گذاشته به طوری که کاملاً بر آن مماس باشد) قطّ آن را محرف و متمایل به راست میزنیم. قط قلم برای انواع خط متفاوت است.
قلم تراش: برای آن که قلم درست و اصولی تراشیده شود دو قلم تراش ضروری است. یکی برای برداشتن میدان قلم که باید ستبر و پهن باشد تا عرض قلم هموار شود و برای قطّ نیز به کار رود، دوم برای خالی کردن پهلوهای قلم که باید قلمتراش باریک باشد. امروزه چاقوهای قلمتراشی به صورت دو طرفه است، یک طرف دارای تیغهٔ پهن و طرف دیگر تیغهٔ باریک دارد. در این زمینه نیز استادان نامداری هستند که در این کار به طور حرفهای (ساخت چاقو) کار میکنند.
قط زن: قط زن یا از چوب سخت مثل آبنوس است و یا از استخوان عاج. قط زن باید صاف و محکم باشد. امروزه از کائوچو نیز برای ساختن قط زن استفاده میکنند.